مغازهداران دروازهقوچان، عموقربان صدایش میکنند. جثه کوچکی دارد و چشمانش هم بسیار ضعیف است. همه دوستش دارند و اگر کمی دیر سرِ کار برسد، نگرانش میشوند. دلیل دوستداشتن عمو قربان که حتما تا به حال از کنار بساط کوچکش گذشتهاید، مهربانی اوست.
مهربانی تا حدی که هر روز به مغازه همسایهها سر میزند و از آنها خبر میگیرد و اگر کاری داشته باشند برای آنها انجام میدهد. مهربانی تا حدی که هر روز چندبار از دروازه قوچان تا میدان امام حسین که منزلش است، میرود و میآید. چون همسرش بیمار است و در خانه بستری شده و عموقربان تنها پرستار همسرش است.
قربانعلی یعقوبی ۶۰ ساله است و ۱۶ سال است که در گوشه مغازهای در حاشیه دروازهقوچان، بساط خوراکیهایش برپاست. میگوید: اول کنار خیابان بساط خوراکیفروشی داشتم، اما شهرداری مانع کارم شد و صاحب این مغازه که الان داخل آن اجناسم را میفروشم، اجازه داد بدون پول گوشهای از مغازهاش کار کنم.
عموقربان با این جثه ضعیف و چشمان کمسو سواد هم ندارد و مشتریها باید هوایش را داشته باشند. چون ممکن است به جای باقیمانده پول، بیشتر از پولی که به او دادهاید، تحویل بگیرید.
او با روزی ۳ تا ۴ هزار تومان از فروش خوراکیها زندگیاش را میچرخاند، اما به همین هم راضی است:
در این محدوده همه او را میشناسند و اگر یکروز دیرتر بیاید، همسایهها نگران میشوند
عمو قربان، روزه است و خیلی چیزی نمیگوید به همین دلیل سراغ مغازه شیرینیفروشی دروازهقوچان میرویم. تا اسم او را پیش سیدمحمود کاظمیان میبریم، انگار از عزیزی حرف زدهایم که همه او را میشناسند.
«عمو قربان هر روز زودتر از صاحب مغازه میآید، چراغ مغازه را روشن میکند، سماورش را هم روشن میکند و بعد میآید و از همسایهها، خبر میگیرد. در این محدوده همه او را میشناسند و اگر یکروز دیرتر بیاید، همسایهها نگران میشوند و هی سرک میکشند که بالاخره کی میرسد.»
کاظمیان اینها را میگوید و ادامه میدهد: همین مهربانیاش در سرزدن به مغازهداران و انجام کارهای کوچک آنها باعث شده که همسایهها هم هوایش را داشته باشند و چشم و چراغ ما باشد.
شیرینیفروش دروازهقوچان برای ما از دینداری و ایمان عموقربان میگوید؛ اینکه با شنیدن صدای اذان مغازه را میبندد و میرود مسجد حیدریها.
او یک نکته تأملبرانگیز دیگر هم میگوید: چندسال است که همسر عموقربان بیمار است و در خانه بستری شده. برای همین در طول روز، چند بار مغازه را میبندد و میرود خانهاش میدان امامحسین (ع). به همسرش سر میزند. برای او غذا درست میکند و دوباره برمیگردد پای کارش.
* این گزارش شنبه ۲۱ تیر ۹۳ در شماره ۱۲۳شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.